از حال ناخوش سامي عقرب و ايجي تا برنامههاي دهان پُرکن آموزش و پرورش!+تصاوير
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۵۳۵۵۴
خبرگزاري آريا - بي برنامگي وزارت آموزش و پرورش براي اوقات فراغت تابستان دانشآموزان، دوروي يک سکهاي است که توسط نظام تعليم و تربيت ضرب شده است؛ سبب سازکج روي مفرط عدهاي است و سوي ديگر آن، باعث نااميدي و اضطراب دانشآموزان طالب دانايي شده است.
خبرگزاري فارس _محمد تاجيک: «فراغت»، در لغت به معناي آسودگي و آسايش است و اوقات فراغت، در مقابل اشتغال و درگيريهاي روزمره که همراه با خستگي است، قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رفع خستگي، تفريح و سرگرمي، ايجاد امکان براي بالابردن سطح معلومات، مشارکت اجتماعي و پرورش استعدادها، از جمله اهداف تهيه و برنامهريزي مشخص اوقات فراغت است، اما نکته بسيار مهم در برنامهريزي براي اوقات فراغت به ويژه دانشآموزان، توجه به اين نکته است که اوقات فراغت به معني پر کردن «ساعت خالي» نيست؛ بلکه به معني غني کردن و استفاده از اوقاتي است که در آن از محدوده وظايف و کارهاي متداول روزمره خارج ميشويم و به نوعي درصدد باز آفريني توانايي جسمي و روحي خود و توانمند کردن دانش و آگاهيهاي علمي هستيم که ما را در طي کردن مسير زندگي در ابعاد مختلف رهنمون ميکند.
چند روزي از آغاز فصل تابستان ميگذرد و ميليونها دانشآموز پس از فارغ شدن از کلاس درس و آموزش رسمي در مدارس، سه ماهه تابستان را به گذران اوقات فراغت و تعطيلات ميپردازند.
گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان به شيوه صحيح و مطلوب، به دغدغه ميليونها خانواده در کشور مبدل شده است.
*دغدغههاي نوجوان و جوان چيست؟
دوران نوجواني و جواني اقتضائات و تمنّيات خاص خود را دارد و شور و شوق بيحد و اندازه، نشاط و جنب و جوش، کنجکاوي به دانستن و آگاهي بيحد و حصر، آن هم در عصر ارتباطات و پيوستگيهاي بي مانع و تقابل فرهنگهاي متفاوت، جملگي حکايت از تضارب فرهنگها مختلف و تأثير پذيري از يکديگر است. ديگر دانستن حد و مرزي ندارد و محدوديت و معذوريتي براي خود قائل نيست.
از اين رو، گذران اوقات فراغت ميليونها نوجوان و جوان جامعه نيازمند دقيقترين و جزييترين برنامهها متناسب با سن، علائق، فرهنگها و اعتقاد و خارج از هرگونه نگاه سليقهاي،جناحي و فردي است.
نوجوان و جوانان امروز، سخت به دنبال دانستن حقيقت و تشنه احساس اعتماد، بين خود و ديگر افراد جامعه است. دوست دارد ديده شده و حرفهايش شنيده شود، او تشنه محبت و جلب نظر از سوي ديگران است و در اين مسير، گاه، آگاهانه و زماني از روي جهالت به بيراهه مي رود.
او، متعلق به عصر ارتباطات است و عاشق درک و تأييد شدن؛ خواهان احترام و عاشق مورد اعتماد قرار گرفتن از سوي والدين و همه کساني است که حق بزرگتري و سروري بر او، براي خود قائل هستند، در نتيجه؛ به دنبال ميداني براي بروز تواناييها و شايستگيهاي خود است و اوقات فراغت زمان و محمل خوبي براي ظهور ساختن اين تواناييهاست.
در پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، خاصه دانشآموزان، دستگاههاي مختلفي مانند وزارتخانههاي آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامي، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان، هلال احمر، سازمان تبليغات اسلامي، کانونهاي فرهنگي و تربيتي مساجد، شهرداريها، سازمان بسيج مستضعفين، صدا و سيما و... وظيفه و نقش دارند و هر يک، بنا بر اختيارات و امکانات خود، سعي در غني سازي اين اوقات دارند.
موضوع مهم اين است که اگر در گذشته شاخص اصلي اوقات فراغت دانشآموزان در فصل تابستان مشغول شدن به کسب و کار موقت و محدود به سه ماهه تعطيلات تابستان بود و به عنوان امري پسنديده و ممدوح بين خانوادهها قلمداد ميشد، امروزه اين نوع نگاه کمي تقليل يافته و علي رغم وجود چنين نگرشي در بعضي از خانوادهها، اقبال و رغبت اکثر خانوادهها به سمت حضور فرزندان خود در کلاسهاي مختلف آموزش و ورزشي است و فراگيري مهارت و کار آفريني در جايگاه دوم قرار دارد.
*رسوخ چشم و هم چشمي به قامت اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
نکته قابل توجهي که در اين ميان وجود دارد، اين است که نوع نگاه خانوادهها به موضوع اوقات فراغت در برخي از موارد، در قالب چشم و همچشميهاي دامنگير سطوح مختلف زندگي ديده شده است.
به عبارت بهتر؛ در بعضي از خانوادهها علاقه و ميل دانشآموز تعيين کننده نوع فعاليت در تعطيلات تابستان نيست؛ بلکه نوع نگاه کليشهاي و تقليدي بعضي از خانوادههاست که تعيين کننده اين فعاليتها و سپري کردن اوقات فراغت و تعطيلات تابستان فرزندان است و به بازده آموزشهاي ارايه شده به نحو مطلوب توجه نميشود و فرزندان خانوادهها از آغاز صبح، همچون خودرويي که بايد از ايستگاههاي روزانه به نوبت عبور کرده و در هر ايستگاهي مسافري سوار کند، مطالبي را بر ذهن خود حمل کرده و طي طريق کنند؛ بي آنکه اندکي در آموزه دريافتي خود تأمل کرده و با شناخت عميق، با آنها برخورد کنند.
البته؛ يکي از مبادي مؤثر در غنيسازي اوقات فراغت دانشآموزان رسانههاي ديداري و شنيداري به ويژه تلويزيون است که با توجه به نقشهاي رسانهاي خود مانند کارکرد آموزشي، اطلاع رساني و تفريحي و سرگرمي بسيار تأثير گذار است؛ البته نميتوان نقش فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي را به عنوان رسانههاي نوظهور از نظر دور داشت و کتمان کرد.
*برنامهريزي براي اوقات فراغت دانشآموزان ميدان تسلط و به بند کشيدن دانشآموزان نيست
با عنايت به اين موارد ذکر شده، بايد بدانيم و توجه کنيم، اگر طرحريزي برنامه براي اوقات فراغت نوجوانان و جوانان از جهتي زير سلطه و عقيده افراد ديگري غير از آنها باشد و حالت ديکته شده و دستوري داشته باشد، نه تنها نفعي عايد مخاطبان نميشود بلکه فراغت نبوده و نوعي در بند کشيدن است؛ چرا که اين موضوع خارج از تأکيد و دستورات رايج است و متناسب با علائق هر فرد، با توجه به سن و خصوصيات شخصيتي در افراد مختلف متفاوت است.
به طوري که برنامههاي ياد شده، در حالت نخست تفريحي بوده و نقش بازتواني جسمي و روحي داشته باشد؛ البته اين امور ميتواند مهارت آموزي و کسب دانش را نيز به دنبال خود داشته باشد.
در خصوص فراگيري مهارتها و دانشهاي مختلف از جمله آموختن زبانهاي خارجي همواره خانوادهها دچار نوعي افراط و تفريط شدهاند؛ به طوري که در برنامهريزي و گسيل داشتن فرزندان خود به کلاسهاي آموزشي مانند زبانهاي خارجي نگاه افراط گونه و خارج از توان دانشآموزان ديده ميشود.
شيب تند روي آوردن به سمت آموزشگاههاي مختلف به خصوص در فصل تابستان و بازار بعضاً مکاره و سودجوي برخي از اين آموزشگاهها، بي توجه به کيفيت آموزش سببساز بي انگيزگي و دور شدن دانشآموزان از اين نوع آموزشها شده است.
*مؤلفههاي مؤثر در بهينه سازي اوقات فراغت چيست؟
در تحليل صحيح عوامل مؤثر در بهينه سازي اوقات فراغت دانشآموزان، علل مختلفي دخيل هستند؛ از جمله: «طراحي و چيدمان مناسب برنامههاي فرهنگي و ورزشي متناسب با سنين و علائق دانشآموزان»،«تهيه امکانات مطلوب»،«انتخاب زمان و فضاي مناسب»،«به کارگيري مربيان و اساتيد رشتههاي مختلف»،«بکارگيري روشهاي اجراي برنامهها» و «ميزان دريافتي شهريه از متقاضيان استفاده از اين تسهيلات»، نقش تعيين کنندهاي در اقبال و يا روي گرداندن نوجوانان و جوانان جامعه دارند.
*يک چهارم مدارس کشور، پايگاه تابستاني است
در اين ميان، معاونت پرورشي و فرهنگي وزارت آموزش و پرورش هر ساله برنامههاي مختلف و متنوعي براي گذراندن اين ايام نسبتاً طولاني تدارک ميبيند که از جمله آن، ايجاد پايگاههاي اوقات فراغت تابستان در مدارس منتخب است؛ به شکلي که در تابستان سال جاري 25 هزار پايگاه تابستاني در حدود يک چهارم مدارس کشور کار ساماندهي ايام تعطيلات تابستاني دانشآموزان را بر عهده دارند و در کنار اين مدارس، کانونهاي فرهنگي و تربيتي و مجموعههاي ورزشي وابسته به آموزش و پرورش نيز نقش دارند.
آموزش و پرورش براي پايگاههاي تابستاني خود در مدارس کلاسهاي مختلف فرهنگي و ورزشي متنوعي در نظر گرفته است و در قبال ارائه خدمات ياد شده، مبالغي به عنوان شهريه از خانوادهها دريافت ميکند.
* شکاف زياد بين کيفيت پايگاههاي تابستاني در مدارس
البته در چگونگي ارائه خدمات و امکانات فرهنگي و ورزشي در پايگاههاي تابستاني آنچه به خوبي مشهود و ملموس است، تفاوت و کيفيت و کميت اين تسهيلات است، به طوري که مناطق محروم در مقايسه با مناطق برخوردار تفاوت فاحش کمي و کيفي مشاهده ميشود و پرداخت شهريه نيز از مهمترين دغدغههاي خانوادههاست، به خصوص خانوادههايي که چند فرزند محصل دارند، در پرداخت شهريه کلاسها در تنگنا قرار دارند و برخي عطاي بهرهمندي از کلاسها را به لقايش ميبخشند.
در مقابل آموزش و پرورش نيز از کمبود اعتبارات و منابع کافي و لازم گلايهمند است و دريافتها را امري براي جبران بخشي از هزينه خدمات ارائه شده ميداند.
***روايت واقعي از اوضاع نابسامان اوقات فراغت دانشآموزان
در عصر يک روز گرم تابستان، عازم يکي از مناطق جنوبي تهران ميشوم تا پاي درد دل نوجوانان و جوانان در ايام تعطيلات تابستان بنشينم.
مقصد، يکي از محلههاي شلوغ جنوب تهران در منطقه 17 است. حوالي 3 عصر پاي در پارک بهاران در مجاورت ميدان بهاران ميگذارم. تعدادي نوجوان و جوان در پارک پرسه ميزنند.
دو نوجوان دبيرستاني، اولين کساني بودند که نظرم را به خود جلب کردند، به سمتشان رفتم و نگاه متعجبانهشان حکايت از کنجکاوي براي اينکه بدانند من کيستم داشت.
خودم را معرفي کردم. از آنها خواهش کردم فضايي براي نشستن در کنارشان به من بدهند.
وقتي که مطمئن شدند که واقعاً قصد شنيدن حرفهايشان را دارم، براي صحبت کردن روي خوش نشان دادند.
* عليرضا حيدري جوان 18 ساله، با جثه لاغر و کشيدهاش و در حالي که محاسن کمي بر چهره دارد در پاسخ به سؤالم در خصوص اوقات فراغت ميگويد: اوقات فراغت يک دوره زماني است که ميتوان هم با برنامه آن را گذراند و همه بدون برنامه سپري کرد.
وي ميافزايد: اين دوران ميتواند بهترين زمان دانشآموزان باشد و بستگي به هدفي دارد که ما در زندگي داريم.
او که نگاهش کمي دور از فضاي گفتوگويمان است به فضاي مجازي اشاره ميکند و يادآور ميشود: در گذشته، فضاي مجازي وجود نداشت؛ بلکه دانشآموزان دنبال ياد گرفتن کار و حرفهاي در تابستان بودند. صله رحم و ديدار و بازديدها بيشتر بود و به دنبال آن، محبت بين افراد بيشتر بود.
اين نوجوان اضافه ميکند: فضاي مجازي حسن تنهايي بين افراد به ويژه جوانان ايجاد کرده است، صحبتها کم شده و ذهن دانشآموزان در کنترل فضاي مجازي است.
حيدري به اقدامات آموزش و پرورش براي اوقات فراغت دانشآموزان اشاره ميکند و بيان ميدارد: کارهاي حساب شدهاي انجام نميشود؛ براي نمونه اگر اردويي برگزار ميشود، کنترل خوبي بر رفتار و کردار دانشآموزان صورت نميگيرد و همين اردو، باعث بعضاً دوستيهاي نامناسب بعدي شده و به نظرم بار منفي آن بيشتر از بار مثبت است.
اين نوجوان دبيرستاني در حالي که نگاهش به ديگر همسن و سالان خود در گوشه ديگر پارک است، ميگويد: من در مؤسسهاي فرهنگي و يک کانون فعاليت ميکنم که نام آن رهروان ولايت و در منطقه 17 است.
*برخورد خوب مسئولان کانون مسير زندگيم را تغيير داد
وي به روند جذب شدنش در اين کانون فرهنگي اشاره کرده و ميافزايد: سال 88 وقتي جذب اين کانون شدم، دانشآموز شلوغي بودم و ابتدا ميانه خوشي با بسيج نداشتم، اما از فضايي که اين کانون داشت خوشم آمد و جذب آن شدم؛ به خاطر همين برخوردهاي خوب به هيأت رفتم و بعد از يک سال مسير زندگيم تغيير کرد و حالا خودم نوجوانان را جذب اين کانون فرهنگي ميکنم.
حيدري تأکيد ميکند: معتقدم اگر دل انسان با کاري باشد، حتماً دنبال آن کار ميرود اما امروز دل نوجوانان ما محل کارهاي اشتباهي شده است.
وي با انتقاد از دولت در خصوص عدم حمايت از فعاليتهاي فرهنگي نوجوانان و جوانان يادآور ميشود: تأثيرگذارترين فرد رفيق آدم است؛ حتي پدر و مادر نيز نميتوانند آنقدر تأثيرگذار باشند؛ چرا که خيلي از رازهاي شخصي را ميتوان به رفيقمان گفت، اما به پدر و مادر نميشود هر حرفي را در ميان گذاشت.
اين نوجوان با تأکيد بر اثر منفي رفيق ناباب براي دانشآموزان، خاطرنشان ميکند: بايد با دانشآموز رفيق شد؛ ضمن اينکه امروز ميتوانم بگويم متأسفانه بعضي از افراد فکر ميکنند اگر دنبال ارتباط و دوستي با جنس مخالف نباشيم، فردي عقب مانده هستيم و باعث سرافکندگي ميشود.
در گرماگرم اين گفتوگو و در حالي که تابش خورشيد در عصر يک روز تابستاني صورتمان را نوازش ميدهد و بايد هر چند لحظه براي در امان ماندن اين تابش خود را در زير سايه درختان مخفي کنيم، رضا غلام پور، دانشآموز پايه دهمي که در کنارمان نشسته است، وارد بحث ميشود و ميگويد: ارتباط و دوستي با جنس مخالف براي جلب محبت است؛ مجتبي که کمبودش در بعضي از نوجوانان حس ميشود.
وي ميافزايد: شايد دانشآموزي با پدرش رابطه خوبي داشته باشد، اما اين ارتباط را با مادرش نداشته باشد؛ در نتيجه به دنبال اين است که اين کمبود را با يک دوست جنس مخالف جبران کند.
از غلامپور ميخواهم از اوقات فراغت و اهميت آن برايمان بگويد که کمي فکر ميکند و يادآور ميشود: اوقات فراغت زمان خالي است که بايد آن را پرکنيم؛ حالا يا با موارد مثبت و مفيد يا منفي؛ البته آموزش و پرورش بايد زمانها را با برنامههاي مفيد پر کند.
اين نوجوان با انتقاد از عدم نظارت صحيح بر پايگاههاي تابستاني آموزش و پرورش، متذکر ميشود: اگر به کانونهاي فرهنگي و ديني توجه بيشتري شود، به دليل اينکه در آنجا رفاقت و محبت بيشتري وجود دارد، بهتر است.
وي ابراز ميدارد: به عنوان يک نوجوان 16 ساله از مسئولان درخواست ميکنم براي کارهاي فرهنگي وقت بگذارند تا ما نوجوانان و جوانان اوقات فراغت را بهتر بگذرانيم.
حالا توجهام به گوشه ديگر پارک جلب ميشود؛ جايي که چند نوجوان در حال بگو و مگو و سر و صداي زياد هستند.
از دو دانشآموز جدا ميشوم و به سمت محفل دانشآموزاني که در جلوي استخر سر پوشيده تجمع کردهاند ميروم.
ابتدا وقتي من را ميبينند متفرق ميشوند و فکر ميکنند حتماً مأمور هستم و براي تجسس قصد ارتباط با آنها را دارم، اما هنگامي که با توضيحاتم روبهرو شده و متوجه ميشوند مأمور نيستم و تنها براي شنيدن و گزارشنويسي به ميانشان رفتهام، اطمينان ميکنند و با هم شروع به صحبت ميکنيم
* 3 پرونده خلاف در پاسگاه دارم
تصوير دانشآموزان بزهکار
«ع_ج» ،معروف به (سامي عقرب)، که دانشآموز پايه پيش دانشگاهي است ، با همان شور و شيطنتهاي زيادش شروع به صحبت ميکند. او که جنبش و جوش عجيبي دارد، خيلي سريع به گفتن رزومه سياهش اشاره ميکند و يادآور ميشود: 3 پرونده خلاف در پاسگاه دارم.
اين نوجوان به شهرت سامي عقرب بودنش اشاره ميکند و ميافزايد: بچهها و مردم به دليل اينکه من يکسره به مردم يک جوري نيش و حرف ناربط ميزنم اين صفت را به من دادند.
سامي عقرب دوستانش را خطاب ميکند و از آنها ميخواهد حرف بزنند.
در همين لحظه، «م_ف»، معروف به (افدي) وارد صحبت ميشود و اظهار ميدارد: دانشآموز سال سوم رياضي هستم.
از او در خصوص گذران اوقات فراغت ميپرسم که با خنده و از سر تمسخر ميگويد: خب بايد اوقات فراغت خوبي داشته باشيم، اما الان اوقاتمان خوب پر نميشود و به بطالت ميگذرد.
او به وضع بدِ کار اشاره ميکند و ميافزايد: پدرم يک راننده است و من هم به دليل بيکاري، يکسره تو پارک هستم و با دوستان سرگرم تفريح هستيم.
«الف_ه»،نفر سوم گفتوگوي عصرگاهيمان است و ميگويد: هميشه مأموران در اين پارک و اطراف آن ما را تعقيب ميکنند؛ البته وقتي تفريح و جاي مناسبي نباشد، ما نوجوانان و جوانان دنبال کار خلاف ميرويم.
*مشروب، سيگار و مواد مخدر مصرف ميکنيم
او که نيمنگاهي به دوستانش دارد، خاطرنشان ميکند؛ ما سيگار، انواع مواد مخدر مانند حشيش و (بنزاي) که مادهاي شبيه به شيشه است و مشروب مصرف ميکنيم.
*10 تا 30 هزار تومان هزينه براي تهيه حشيش و گُل
از او ميخواهم از هزينههاي تهيه اين مواد برايم بگويد و اينکه چطور ميتواند پول آن را تأمين کند که با حالتي خاص ميافزايد: براي تهيه 3 گرم حشيش 10 هزار تومان و براي به دست آوردن ماده مخدر «گل» بايد 30 هزار تومان بدهيم تا بتوانيم با بچهها يک دورهمي خوب داشته باشيم.
در اين هنگام و در حالي که از گفتههاي اين نوجوانان شوکه شده بودم، با صحبتهاي يکي ديگر از نوجوانان روبهرو ميشوم که از گفتن نامش خودداري ميکند و ادامه ميدهد: پدرم يک خياط است و هميشه به من ميگويد «هر کاري ميکني، دنبال مواد مخدر نرو!»
* ماهي 100هزار تومان هزينه سيگارم ميشود
از او ميپرسم ماهانه چقدر پول سيگار ميدهي و از کجا پول را تأمين ميکني؟
پُکي به سيگارش ميزدند و يادآور ميشود: ماهي 100 هزار نفر پول سيگارم ميشود که از پدرم ميگيرم؛ ضمن اينکه مواد مخدر صنعتي و مشروب را نيز با بچهها تهيه ميکنيم.
حالا ديگر آنقدر مشغول حرفهاي نگران کننده و آزاردهنده اين نوجوانان شدهام که گرماي رنجآور تابستان را فراموش کردهام.
اين نوجوان که مدل مويي خاص دارد و گاهي لبخندي از سر تمسخر ميزند، تصريح ميکند: بنويس! به خاطر محدوديتهاست که دانشآموز 12،13 ساله نيز به کراک و سيگار و... روي ميآورد؛ به دليل اينکه هرکاري ميکنيم بايد منتظر باشيم يک مأمور هواي ما را دارد.
او خاطرنشان ميکند: روزي يک بسته سيگار را با دوستان شريکي ميکشيم و فقط با اينها دوست هستيم و کاري به ديگر بچهها نداريم.
ديگري معروف به «ايجي» به وسط حرفهايمان ميپرد و ادامه ميدهد: آقاي خبرنگار! من 9 سال سيگار ميکشم و اين را از پدرم ياد گرفتهام.
او توضيح ميدهد: روزي داييم که چند سالي از من بزرگتر بود، با يک موتور از اون موتورهايي که خيلي سرعت دارد، تو همين اطراف تصادف بدي کرد و جلوي رويم جان داد.
از آن زمان من نيز در اثر فشار روحي که بهم وارد شد و اينکه از پدرم ياد گرفته بودم که هر وقت عصباني شديم، سيگار بکشيم، من نيز سيگاري شدم.
اين نوجوان دانشآموز با بيان اينکه 7 سال مواد مخدر به جزء شيشه و هروئين مصرف کرده است، بيان ميکند: دوبار به کمپي براي ترک مواد رفتهام، اما بايد بگويم کمپ خود يک محيط بسيار نامناسبي است.
در همين گيرودار، يکي از همکلاسيهاي اين دانشآموز از کنارمان عبور ميکند که يکي از اين نوجوانان او را صدا ميزند تا به جمع گپ و گفت ما بپيوندد.
او، «م_م» نام دارد و از قامت کشيده و اندام لاغري برخوردار است. مهدي امسال به پايه يازدهم خواهد رفت.
اين دانشآموز يادآور ميشود: در حال حاضر در يک باشگاه خصوصي در رشته واليبال فعاليت ورزشي ميکند.
از او ميخواهم از کارهاي ديگري که براي تابستان تدارک ديده است، بگويد که با اندکي مکث و خنده تلخي ميافزايد: قصد کار کردن داشتم و حتي دو هفتهاي در مغازهاي فروشندگي کردم، اما با صاحب مغازه دعوا کردم و بيرون آمدم.
او خاطرنشان ميکند: من هم سيگار و هم مشروب مصرف ميکنم؛ البته در ماه چند مرتبه!
اين نوجوان که ادبيات کلامش قدري متفاوت تر و مؤدبانه تر از ديگر دوستانش است، توضيح ميدهد: تفريح ندارم و اگر هم باشد، نيازمند پول است که ما آن را نداريم؛ ضمن اينکه به خاطر تغيير نظام آموزشي من که در رشته کامپيوتر درس ميخوانم، به دليل سه ساله شدن هنرستان، مجبورم يکسال ديرتر به دانشگاه بروم.
حالا؛ در حالي که از يک طرف هنوز در شوک رفتارها و گفتارهاي خارج از شأن دانشآموزي آنها هستم و قصد جدا شدن از آنها را دارم، يکي از دانشآموزان از من ميخواهد کمي صبر کنم و با دوست ديگرشان که در چند متري در حال آمدن و ملحق شدن به جمع آنهاست، صحبت کنم.
ظاهر اين دانشآموز، با توجه به تصوير عقربي که بر روي پيراهنش قرار دارد توجهام را به خود جلب ميکند و کنجکاو ميشوم تا با او که به گفته دوستانش در مدرسه نمونه دولتي درس ميخواند، همکلام شوم.
نامش «الف_م»، است.
تصوير عقرب روي پيراهن يکي از دانشآموزان
او که دانشآموز پيش دانشگاهي مدرسه نمونه دولتي است و از بي برنامگي اوقات فراغت تابستان دل پُري دارد،يادآور ميشود: در اوقات فراغتم به رشته ورزشي کونگفو ميپردازم و گاهي رُمان ميخوانم.
او نيز مانند بقيه دوستانش سيگار مصرف ميکند و به قول خودش ماهي 100 هزار تومان هزينه سيگار کشيدنش است.
اين نوجوان با بيان اينکه پدرش به دليل بدهي در زندان است، اضافه ميکند: دوست دارم رشته مديريت را در دانشگاه بخوانم.
وي با انتقاد از نبود تفريحات مطلوب براي نوجوان و جوانان، خاطرنشان ميکند: جوان امروز بايد بتواند حرف دلش را بخوبي بزند. بايد ميان آزادي و عدالت، آزادي را انتخاب کرد تا بتوانيم در خصوص ناعدالتي راحت صحبت کنيم؛ البته نبايد از چارچوب آزادي خارج شد.
او به وضعيت نگرانکننده آينده جوانان اشاره ميکند و ميگويد: الان جوانان نگران آينده شغلي و زندگي خودشان هستند، فاصله طبقاتي زياد است و همين موضوع، باعث عدم پيشرفت يکسان افراد پولدار با بيپول ميشود.
حالا ديگر، سکانس گفتوگو با نوجوانان به اصطلاح دانشآموز! پايان ميگيرد و با آدرس آنها بسوي بخش انتهايي پارک ميروم تا به اصطلاح خودشان با بچه درس خوانها نيز صحبت کنم.
اين دانشآموزان را با دنياي متفاوتشان تنها ميگذارم؛ در حالي که آنها در حال رد و بدل کردن حرفهاي رکيک هستند و گاهي جملات ناشايستي نيز نثار رهگذران ميکنند!
*کتابخانه فرهنگسراي بهاران؛ ايستگاه دانشآموزان با آرزوهاي بلند!
به طبقه فوقاني و کتابخانه فرهنگسرا ميروم. تعداد زيادي از دانشآموزان مشغول آماده سازي خود براي کنکور هستند.
اولين دانشآموز درخواستم را با معذرت خواهي از اينکه وقت پاسخگويي ندارد، رد ميکند و کمي آنطرف تر از چهار دانشآموز که سخت مشغول مطالعه هستند ميخواهم، چند دقيقه اي باهم در بيرون از سالن و در فضاي پارک صحبت کنيم.
به پيشنهاد آنها، روي دوتا از نيمکتهاي پارک مينشينيم و از آنها ميخواهم از گذران اوقات فراغت خود در تابستان برايم بگويند. آنها برخلاف دانشآموزان قبلي محجوب و افتاده حال هستند.
* از کلاسهاي اوقات فراغت تابستاني آموزش و پرورش بي خبرم!
ياسر اميدي، دانشآموز پيش دانشگاهي منطقه شادآباد از اوقات فراغت خود و اينکه در رشته بدنسازي فعاليت ميکند، ميگويد و يادآور ميشود: اطلاعي در خصوص پايگاههاي تابستان آموزش و پرورش ندارم و فکر ميکنم آموزش و پرورش نقش خود را در پر کردن اوقات فراغت به خوبي ايفا نميکند.
بهروز خانزاده، يکي ديگر دانشآموزان پشت کنکوري در رشته تجربي نيز در ادامه گفتوگو عنوان ميکند: دغدغه ما دانشآموزان اين است که بالاخره در چه رشتهاي در دانشگاه پذيرفته ميشويم و در آينده به چه شغلي دست پيدا ميکنيم.
او از سر تأسف سري تکان ميدهد و اضافه ميکند: وقتي نگاه ميکنم عده زيادي از تحصيل کردگان دانشگاه بيکار هستند، چطور ميتوانيم بدون استرس و نگراني باشيم.
دانش آموزاني که مشغول آماده شدن در کنکور بودند
* چطور با بيکار بودن عده زيادي از تحصيل کنندگان، نگران آينده نباشيم!خانزاده بيان ميدارد: امروز هرکس پارتي داشته باشد سرکار ميرود؛ بيآنکه کسي خيلي به مدرک تحصيلي توجهاي کند و يکي از دلايل انحراف جوانان، نااميدي از آينده است.
او به صرف کردن بخشي از اوقات فراغت خود در فضاي مجازي اشاره کرده و بيان ميکند: دچار روزمرگي شدهايم و آرزو ميکنم شغل مناسبي داشته باشم و بتوانم جايگاه اجتماعي داشته و تشکيل زندگي دهم.
*والدين وقت و حوصله صحبت با فرزندان خود را ندارند
اين نوجوان پشت کنکوري از رابطه نامطلوب اوليا با دانشآموزان گلايهمند است و اضافه ميکند: والدين به دليل مشکلات زياد اقتصادي، حوصله و وقت صحبت با فرزندان خود را ندارند و ارتباطها با والدين خيلي کم شده است.
*سيستم آموزشي فاقد کارايي در امور زندگي است
خانزاده با انتقاد از سيستم آموزشي، يادآور ميشود: سيستم آموزشي ما فقط حفظ کردني است؛ بدون اينکه مطالب کاربردي براي زندگي داشته باشد.
او به گراني امکانات ورزشي اشاره کرده و ميافزايد: تأمين هزينه کلاسهاي ورزشي به دليل مشکلات اقتصادي خانوادهها بسيار سخت است.
*چقدر خجالت گرفتن پول از والدين را تحمل کنيم؟!
محمدجعفري، ديگر دانشآموز مورد خطابم، نگاه معناداري به دوستش ميکند و تصريح ميکند: درست گفتي! واقعاً تأمين پول براي تفريحات سالم سخت است؛ با توجه به اينکه ما جوانان چقدر ميتوانيم خجالت گرفتن پول از پدر و مادران را تحمل کنيم؟!
*دوست دارم حرفهاي ياد گيرم تا در آينده فعاليت اقتصادي داشته باشم
جعفري ميافزايد: قصد دارم در تابستان حرفهاي را ياد گيرم؛ چرا که دغدغه اصلي ما داشتن کار و حرفه است و با آموزش در يک شغل، ميتوانيم با جامعه بيشتر آشنا شويم و در آينده فعاليت اقتصادي داشته باشيم.
در او نيز حس نااميدي و عدم اطمينان خاطر از آينده به خوبي مشهود است؛ چرا که مانند ديگر دوستانش نگران آينده شغلي و زندگيش هست.
اين دانشآموز نيز از وابستگي زندگي يک دانشآموز و گره خوردن سرنوشت آن با 4 ساعت تست زدن در کنکور انتقاد ميکندو ميافزايد: اين همه مطالب حفظ کردني به چه درد ما ميخورد؟!
*******
حالا؛ احساس ميکنم که ديگر زمان صحبت با اين دانشآموزان داوطلب کنکور گذشته است و بايد آنها را براي ادامه مطالعات خود تنها بگذارم. از آنها جدا ميشوم، قصد رفتن دارم اما در مسير به چند دانش آموز کلاس هفتمي که در گوشهاي از پارک مشغول بازي تنيس روي ميز هستند، برخورد ميکنم.
* اميرحسين هويدا، دانشآموز پايه هفتمي با قيافه معصومانهاش جلو ميآيد و با من به گفتوگو مينشيند.
از او ميخواهم توضيح دهد در روزهاي تابستان چطور اوقات خود را سپري ميکند.
اميرحسين خنده کودکانهاي ميکند و ميگويد: شبها تا نيمه شب بيدار هستم و بعد تا ظهر خواب هستم.
بعد از خوردن ناهار، 2 ساعتي تلويزيون نگاه ميکنم و سپس، به پارک ميآيم و با دوستان پينگ پنگ بازي ميکنم.در ساعت باقيمانده گاهي تلويزيون نگاه ميکنم و مقداري در فضاي مجازي هستم.
اين نوجوان پايه هفتمي از فعاليت در يک گروه تلگرامي با دوستان خود خبر ميدهد و ميافزايد: من در کلاسهاي تابستاني يکي از پايگاههاي بسيج در منطقه 17 نيز شرکت ميکنم.
هويدا ادامه ميدهد: در آنجا به کلاسهاي ورزشي، احکام و معارف ميروم و بعضي اوقات به اردوهاي زيارتي و تفريحي ميرويم.
محمد مهدي، پسر عمومي او نيز که در کنارش ايستاده و منتظر ادامه بازي پينگ پنگ با اوست، خاطرنشان ميکند: بايد به کلاسهاي آموزشي مثل زبان و قرآن برويم تا در سالهاي بعد در اين دروس دچار مشکل نشويم.
او از وضعيت نامطلوب فرهنگي منطقه خود گلايهمند است و يادآور ميشود: در اينجا جوانان سيگاري و معتاد زياد است و ما فقط براي بازي کردن در مدت کوتاهي به اينجا ميآييم و پدر مادرمان به ما اجازه داده اند مدت کمي در پارک باشيم و گفتهاند «بعد از بازي سريع به خانه برگرديم».
ابن نوجوان با لحني از سر ترس و نگراني ميگويد: آقا! در اينجا معتادان زيادي حضور دارند و کارهاي خلاف انجام ميشود؛ در مدرسه نيز چند نفر از همکلاسهايمان سيگار مصرف ميکنند.
در حالي که از گرماي عصرگاهي تابستاني خسته و کلافه شده بودم، دو نوجوان که مشغول گپ و گفت دوستانه هستند، توجهام را به خود جلب ميکند.
از آنها ميخواهم تا دقايقي باهم صحبت کنيم، روي يک نيمکت مينشينم و آنها از نحو گذران اوقات فراغت خود در روزهاي تابستان ميگويند.
حامد اصغري، نفر اولي بود که با چهره بشاش و خندان شروع به صحبت ميکند. او که دانشآموز پايه يازدهم يکي از مدارس نمونه دولتي است، اظهار ميدارد: در اين ايام با دوستان هستم و بعضي اوقات در کلاسهاي فوتبال شرکت ميکنم.
اين نوجوان نيز با اظهار بي اطلاعي از فعاليت پايگاههاي تابستاني اوقات فراغت آموزش و پرورش مي افزايد: من در بعضي از روزها به پايگاه بسيج ميروم و در آنجا، درکلاسهاي شنا، فوتبال، تنيس و قرآن حضور پيدا ميکنم و از کيفيت اين کلاسها راضي هستم.
او از مسئولان ميخواهد تا زمينه تفريحات سالم را براي دانشآموزان فراهم کنند و از هزينههاي بالاي تفريحات در جامعه گلايهمند است.
* دانشآموزان زيادي در آرزوي داشتن پول شرکت در يک کلاس ورزشي هستند
اصغري با اشاره به مصاديق گراني تفريحات در جامعه، بيان ميکند: براي نمونه؛ دانشآموزان زيادي هستند که توان مالي خريد يک «کنسول» بازي و يا شرکت در يک کلاس ورزشي را ندارند.
* پول رفتن به پارک ارم و استفاده از بازيهاي آن را ندارم
اين نوجوان با بيان اينکه پدرش در يک شرکت شن و ماسه فعاليت ميکند، بيان ميدارد: احساس ميکنم تفريحات خوبي ندارم؛ براي نمونه اگر خواسته باشم به پارک ارم رفته و از امکانات تفريحي و بازيهاي آن استفاده کنم، بايد مبلغ 100 هزار تومان خرج کنم که پدرم اين مبلغ را به من نميدهد.
او از هزينههاي بالاي کلاسهاي ورزشي گلايه ميکندو ميافزايد: چند وقت پيش يک سالن سرپوشيده را با کمک 10 نفر از دوستان اجاره کرديم و براي مدت 1:15 دقيقه بازي، 50 هزار تومان پرداخت کرديم.
اصغري تصريح ميکند: من به عنوان دانشآموز اخلاق در مدرسه انتخاب و معرفي شدهام، اما رفتار ناظم با من خيلي بد است.
اين نوجوان توضيح ميدهد: الان به جاي اينکه هزينههاي درس خواندن را کمتر کنند، پول زيادي از دانش آموزان در مدارس دريافت ميکنند و اين باعث دلسردي ما ميشود؛ چراکه نميخواهم کسي بفهمد پدرم توانايي پرداخت هزينه تحصيلم را ندارد.
ابوالفضل ستاري، دوست صميمي حامد نيز که در پايه يازدهم مدرسه نمونه دولتي تحصيل ميکند، به حرف ميآيد و با نگاهي از سر اعتراض ميگويد: من اصلاً از اوقات فراغت و امکانات در نظر گرفته شده
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۵۳۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصفهان مهد نیروهای فرهنگی و فکری است/دانش آموزان و نوجوانان مخاطبان اصلی برنامههای فرهنگی
اعضای شورای اسلامی شهر اصفهان در جلسه علنی این هفته شورا در حاشیه تجلیل از شماری معلمان پیشکسوت و جوان شهر اصفهان، دیدگاههای خود را نسبت به موضوع تعلیم و تربیت بیان کردند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، در حاشیه تجلیل از شماری معلمان پیشکسوت و جوان شهر اصفهان در صدوسیویکمین جلسه شورای اسلامی شهر اصفهان، اعضای شورا به بیان دیدگاههای خود نسبت به موضوع تعلیم و تربیت پرداختند.
عباس حاجرسولیها، رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایهگذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به نقش تأثیرگذار معلمان و دانشآموزان در هشت سال دفاع مقدس اظهار کرد: از ۱۶ سال پیش در شورای اسلامی بسیاری معلم بودند و تعدادی از شهرداران شهر نیز در این کسوت فعالیت داشتند.
وی با بیان اینکه بهتر بود همان شورای اول آموزش و پرورش به صورت محلی و در قالب مدیریت واحد شهری اداره میشد گفت: قطعاً اتفاقات بهتری در شهر رقم ما خورد، امیدوارم دولت به فکر بیفتد و بتوانیم آموزش و پرورش با مدیریت واحد شهری اداره شود.
سختگیری در گزینش به نوعی خود زنی استاحمد شریعتی، عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر اصفهان با تقدیر از طرح معلمان فداکار و ایثارگر و تجلیل از معلمان شهرستان ورزنه که با جمعآوری کمکهای مالی شنوایی را به دانش آموز خود هدیه کردند اظهار کرد: این درست که برای تربیت فرزندان نیازمند نیروی با تجربه و متعدد و متخصص هستیم اما اکنون در گزینشها سخت گیری میشود، در این راستا اصفهان بیشترین موارد ارجاع را داشته است.
وی افزود: بسیاری از خانوادههای شهدا و طلبه در این گزینشها رد شدند، چرا خود زنی میکنیم، درخواست میکنم این موارد را به عنوان حق آن افراد دنبال کنید.
نیازمند تقویم ثابت در مناسبتها و رویدادها هستیمعلی صالحی، سخنگوی شورای اسلامی شهر اصفهان با تقدیر از تعامل و مشارکت میان آموزش و پرورش و مدیریت شهر در راستای برگزاری برنامههای مختلف اظهار کرد: در کنار تربیت نیرو، شاهد دغدغههای فرهنگی و اجتماعی آموزش و پرورش هستیم، اما معتقدم مسیر باید تثبیت شود و این ریلگذاری فارغ از حضور ما و شما ادامه پیدا کند.
وی با تاکید بر اینکه برای ارتقای شاخصهای کیفی برنامههای تعاملی باید گام برداریم گفت: اصل ورزش بهعنوان یک اولویت تثبیت شود و سرانه ورزشی ارتقا پیدا کند؛ در این راستا ریلگذاری انجام شود، بهعنوان مأموریت دائمی دو مجموعه باقی بماند.
سخنگوی شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به اینکه استفاده از ظرفیت پارکینگهای مدارس اتفاق قابل توجهی است، ادامه داد: بخشی از مخاطبان اصلی برنامههای حوزه فرهنگی و اجتماعی باید به سمت آموزش و پرورش برود.
صالحی دانشآموزان و نوجوانان را مخاطبان اصلی برنامههای فرهنگی و اجتماعی به عنوان یک اولویت دانست و تصریح کرد: نیازمند تقویم ثابت در مناسبتها و رویدادها هستیم که امیدواریم در این راستا گامهای مشترک بیشتری برداریم و آن را تثبیت کنیم.
اینجا اصفهان است، مهد نیروهای فرهنگی و فکریمجید نادرالاصلی، رئیس کمیسیون ویژه آب و مناطق کمبرخوردار شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به سخن مقام رهبری که «معلمان با قناعت آینده ساری می کنند» و با تقدیر از معلمانی که به رسالت تبیینی خود توجه دارند اظهار کرد: مقام رهبری در دیدار اخیر با معلمان دل نگرانی و گلایه مندی هایی را نسبت به آموزش و پرورش مطرح کردند.
وی افزود: آموزش و پرورش مشکلات بسیار دارد ما هم آن را میدانیم اما مشکل اصلی در محاق قرار گرفته است.
رئیس کمیسیون ویژه آب و مناطق کم برخوردار شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به نقش تأثیرگذار معلمان پرورشی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: مدیریت شهر و شورا در این دوره از آغاز، با انتخاب علی قاسم زاده به عنوان شهردار چراغ سبز خوبی به حوزه آموزش و پرورش نشان داده است، در این راستا میشد اتفاقات خوبتری را رقم بزنیم نه اینکه شهرداری صرفاً نقش پشتیبانی داشته باشد.
وی ادامه داد: اینجا اصفهان است، دایره عظیمی از علم آموزی در آن قرار دارد، شخصیتهایی همچون پرورشها و شهید بهشتیها در آن وجود داشتند که تبحر زیادی در تبیین موضوعات مختلف داشتند.
نادرالاصلی تصریح کرد: در این فرصت موجود از بستر مدارس پلی به سوی مسجد و مراکز فرهنگی و فرهنگسراها زده شود و از سوی دیگر شاهد حضور پررنگ روحانیت و نیروهای فرهنگی و فکری در مدارس باشیم، در اصفهان نیروهای فرهنگی و فکری کم نداریم.
وی اظهار داشت: محیطهایی که در اختیار آموزش و پرورش است در اختیار دانش آموزان قرار گیرد، از این امکانات فوق العاده برای موضوعات فرهنگی و فکری استفاده کنیم تا بتوان رو به جلو حرکت کرد.
برگزاری نمایشگاه «شهر دخت» در اصفهانفرزانه کلاهدوزان رئیس کمیسیون خانواده، بانوان و جوانان شورای اسلامی شهر اصفهان با بیان اینکه برنامههای متفاوتی همچون عصر ورزش طی تفاهم نامه با آموزش و پرورش ویژه اوقات فراغت اجرایی شده است اظهار کرد: مجلس مشورتی کودکان و نوجوانان به عنوان فرصت ارزشمند شکل گرفته است، کمیسیونهای متناظر با شورا دارد که ظرفیت خوبی محسوب میشود.
وی از برگزاری نمایشگاه شهر دخت خبر داد افزود: تولیدات دانش آموزان دختر، هنرستانها که تولیدات بی نظیری است در این نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود.
رئیس کمیسیون خانواده، بانوان و جوانان شورای اسلامی شهر اصفهان گفت: همکاریهای خوبی هم در راستای برگزاری اردوها در مناطق شهری انجام شده است.
کد خبر 750743